سیزده بدرماسه نفر
عزیزم عمرم نفسم امروز حسابی بهت خوش گذشته ومنم خیلی خوشحالم که پسرم خوشحال وشاد بود الهی همیشه عمر اینطوری باشی دعای من وپدرت برای تمام لحظات زندگی همین خواهد بود اول رفتیم باغ خاله جون شکوفه تا غذا را اماده کنیم بعد هم رفتیم پیش دایی جون مهدی باغ خیلی سرسبز شده بود باغی که یادگاری از بابا جون تو وعموهای منه خدا یشان بیامرزد وبه تنها عموی باز مانده از این ماجرا عمر طولانی دهد باغی به اسم جعفر آباد عصر هم بعد از خوردن ناهار وکمی استراحت وپختن آش رشته رفتیم باغ آقای محمدی که مامان جون وعمه جون عمو حمید هم آمدن خدا راشکر خیلی خوش گذشت الهی که همه بهشون خوش گذشته باشه وسال خوبی برای همه ...
نویسنده :
مامانی وبابایی
12:30